زیر این گنبد نیلی زیر این چرخ کبود
توی یک صحرای دور یه برج پیر و کهنه بود
یه روزی زیر هجوم وحشی بارون و باد
از افق کبوتری تا برج کهنه پَر گشود
برج تنها سرپناه خستگی شد مهربونیش مرهم شکستگی شد
امّا این حادثه ی برج و کبوتر قصه ی فاجعه ی دلبستگی شد
اوّل قصه مون و تو می دونی تو می دونستی
من نمی تونم برم تو می تونی تو می تونستی
دانلود آهنگ برج از ابی
باد و بارون که تموم شد اون پرنده پر کشید
التماس و اشتیاق و ته چشمِ برج ندید
عمر بارون عمر خوشبختی برج کهنه بود
بعد از اون حتی تو خوابم اون پرنده رو ندید
ای پرنده من ای مسافر من من همون پوسیده ی تنها نشینم
هجرت تو هر چی بود معراج تو بود امّا من اسیر مرداب زمینم
راز پرواز و فقط تو می دونی تو می دونستی
من نمی تونم برم تو می تونی تو می تونستی
آخر قصه مونو تو میدونی تو میدونستی
من نمی تونم برم تو میتونی تو میتونستی
نظرات