من اینجا گوشه ی تاریک دنیا
نه امیدی نه شوقی نه خیالی
پرم از حسرت و اندوه و فریاد
واسم عادت شده آشفته حالی
یه چند وقته که با دنیا غریبم
پریشونم دلم از عشق سیره
توی آیینه میبینم خودم رو
جوونی که هزارون سالِ پیره
نه چیزی مونده واسم از گذشته
نه میتونم که فردامو بسازم
از امروزم برام چیزی نمونده
گلومو بسته بغض اعتراضم
دانلود آهنگ جوونی از مرتضی باباخداوردی
تموم روز شب هام با پریشونی به سر شد
اونی که رفت از دستم جوونی بود جوونی
یه جنگل بودمو هر شاخه از عمرم تبر شد
اونی که رفت از دستم جوونی بود جوونی
نمیدونم به چی دلخوش بمونم
کجا میشه بدون درد خندید
چقدر باید زمین خورد و بلند شد
تا کی باید واسه هر چیزی جنگید؟
تموم روز شب هام با پریشونی به سر شد
اونی که رفت از دستم جوونی بود جوونی
یه جنگل بودمو هر شاخه از عمرم تبر شد
اونی که رفت از دستم جوونی بود جوونی
نظرات