به تو عادت کرده بودم ای به من نزدیکتر از من
ای حضورم از تو تازه ای نگاهم از تو روشن ، ای نگاهم از تو روشن
به تو عادت کرده بودم مثله گلبرگی به شبنم
مثله عاشقی به غربت مثله مجروحی به مرهم ، مثله مجروحی به مرهم
لحظه در لحظه عذابه لحظه های من بیتو
تجربه کردنه مرگه زندگی کردن بیتو ، زندگی کردن بیتو
من که در گریزم از من به تو عادت کرده بودم
از سکوت و گریه ی شب به تو هجرت کرده بودم
با گل و سنگ و ستاره از تو صحبت کرده بودم
خلوت خاطره هامو با تو قسمت کرده بودم
به تو عادت کرده بودم ای به من نزدیک تر از من
ای حضورم از تو تازه ای نگاهم از تو روشن ، ای نگاهم از تو روشن
به تو عادت کرده بودم مثله گلبرگی به شبنم
مثله عاشقی به غربت مثله مجروحی به مرهم ، مثله مجروحی به مرهم
لحظه در لحظه عذابه لحظه های من بیتو
تجربه کردنه مرگه زندگی کردن بیتو ، زندگی کردن بیتو
خونه لبریز سکوته خونه از خاطره خالی
من پر از میل زوالم عشق من تو در چه حالی ، عشق من تو در چه حالی
نظرات