در مسیر سرنوشت
روز به روز شب به شب
شنیده ام هزاران ،
قصه های رنگارنگ
در ابتدای زیستن
بی رنگ و کم جان بودم
با هر نفس ز عمرم
رنگین کمانی بودم
رنگ ها با قصه ها
بر پیکرم پاشیدند
یک رنگ ، چون سیل رود
خروشان غوغا می کرد
توی سرم دارن رنگا میشن عوض
وقت شادی اون یه سبز بی دغدغس
زمان خشم و نفرت زمان جنونم
دانلود آهنگ قصه رنگ از سجاد حسینی و رگ
سرخ میشم و خون میشه آسمونم
روزایی که آرومه تنم مثل صحرا
میبینم آبی میشه خونِ توی رگها
ولی یه رنگ میگه همه رنگا اشتباس
صاحب پیکرم یه سیاه بی انتهاس
در درون خود بیفزا درد را
تا ببینی سبز و سرخ و زرد را
کی ببینی سبز و سرخ و بور را
تا نبینی پیش از این سه نور را
نور ساخته تن منو
رنگا و بودن منو
روح پر از رنگ من
آزاد کن تن منو
از تعلقام شاکیم
راهیِ آزادیم
رنگای من مال خودت
حس ندارم خاکیم
رنگ ها با قصه ها
بر پیکرم پاشیدند
یک رنگ ، چون سیل رود
خروشان غوغا می کرد
نظرات