بازم از ۴ صب گذشت
دونه دونه عقربه ساعتارو گشت
دلم از حرفاش شکست و تش
اینو نمیدونه که من دلگیرم ازش
چشای من خیره شد به در
از سر شب یه جا بند نشد دلم
در و بست فرصت نداد به من
نشد حسمو باز بهش بگم
حال اون خوب و حال من خراب
واسه من عشق و واسه اون هی عذاب
یه چیزی مونده بی جواب
چرا واسه همه خوبی واسه من اظطراب
نه دیگه سمتم نیا تو من خستم از اداتو
هر دفعه دیدم کاراتو باز منه لعنتی داشتم هواتو
میشینی خیره به در میبینی دیره چقد
زُل میزنی گوشی به دست هر بار
میگیری دلت و پس میدونی قیدتو زد
این وبا خودت بگو صد بار
بگو اینبار کی گذاشت و رفت
بگو واسه برگشتن چه راهی هست
دستی که روبرترو پس زدی
تو گفتی تا تهش هستی و رفتی پس
نه دیگه سمتم نیا تو من خستم از اداتو
هر دفعه دیدم کاراتو باز منه لعنتی داشتم هواتو
نظرات